گلشیفته فراهانی خراشی بر پوست شب
سیامک ستوده سیامک ستوده

 

 

برای ما  تصاویر عریان و اعتراضی ی گلشیفته فراهانی بخصوص در غوقای بی پایان اعتراضات و شورش ها ی دوران سازی که امروزه سراسر جهان را فرا گرفته است واقعه چندان غریبی نیست. ما نه پای بند اخلاقیات کهنه قرون وسطائی هستیم که از عریانی زیبائی طبیعت بهراسیم، نه آنقدر کوته بین و سطحی نگریم که در مبارزه با عمق تاریکی، با تنها خراشی بر پوست شب به وجد و سرور در آییم.

 

 

همانگونه که مذهب با پوشاندن تن سعی در اسارت زن می کند، لیبرالیسم بورژوایی نیز می کوشد تا با سلاح عریانی زن به مقابله با آن برخیزد. جدال بین بورژازی و ارتجاع مذهبی ماقبل سرمایه داری نه بر سر نفس اسارت– که ریشه های اقتصادی دارد، بلکه بر سر شکل آن، یعنی شکل آزاد و مستبدانه آنست.

 

از آنجا که حجاب اوج تحمیق جنسی و مذهبی و در نهایت اسارت زن است، بی شک ، شکستن آن نیز یگ گام در راه آزادی وی بشمار می رود. اما آزادی زن، مانند هر مفهوم دیگری، یک مفهوم کلی و انتزاعی است. چیزی جز شکستن و رهائی از قیود موجود و در اینجا فئودالی را معنا نمی دهد. لذا، تنها در اشکال کنکرت و مشخص آنست که تعیین تکلیف می شود.

 

عریانی زن تنها بیان حق او در انتخاب میان پوشاندن یا نپوشاندن تن است. بیان شورش او بر علیه قیود کهنه ماقبل سرمایه داری و نه هیچ چیز دیگر. چنین شورشی هر چند می تواند گامی در مسیر رهائی نهائی او باشد، ولی در ضمن می تواند مقدمه ای باشد برای لغزیدن در اسارتی از نوع دیگر، اسارت تن فروشی مدرن که بعنوان سمبل مدرنیته بورژائی در سرمایه داری غرب بشدت رنگ آمیزی و معمول شده است.

 

از اینرو، عریانی لزوما به معنای آزادی زن نیست. این تعریفی است که بورژوازی از آن برای مقاصد خود بدست می دهد. چرا که از آزادی زن تنها آزادی او از تملک شوهر، آنهم برای عرضه شدن کالائی جنسیت اش در بازار صنعت سکس را طلب می کند. همانطور که از آزادی دهقان تنها تبدیل شدن وی به کارگر، یعنی کالائی شدن نیروی کار وی را دنبال می نماید. باین ترتیب است که او از مبارزه زن در راه رهائی خود تنها از حق زن درشورش بر علیه حجاب، یعنی حق او در عریان بودن حمایت می کند.

 

بنابراین، نهضت عریان سازی هر چند بیان شورش زن برای رهائی، ولی لزوما به معنای خود این رهائی نیست.  بورژوازی، در حالی که از این حق دفاع می کند و آنرا به پرچم مبارزه ی خود برای آزادی زن تبدیل می نماید، در همانحال هر قدمی را نیز که زن برای رهائی بیشتر، رهائی واقعی خود، به جلو بر می دارد، سد و سرکوب می نماید. همین کار را در مورد دین و هر عرصه دیگری انجام می دهد. در آنجا نیز در مبارزه با دین، در بهترین حالت، نه با خود افیون دین، بلکه با تحمیل استبدادی و اجباری آن مخالفت می کند، یعنی تنها از ازادی دین و حق انتخاب دین، دفاع می نماید. یا با پروتستانیزم همراه می شود، ولی آنا بابتیسم افراطی* را سرکوب می کند. 

 

اساسا دفاع بورژازی از آزادی، دمکراسی، برابری و ... نمی تواند ناپیگیر نباشد. چرا که نوع پیگیر و واقعی آن به محو خود وی منجر می گردد. آزادی  زن، انسان، و برابری واقعی تا حد برابری اقتصادی، همگی مغایر با سلطه سرمایه اند. از اینرو، بورژوازی با خود اسارت زن مخالف نیست. با شکل اجباری آن، یعنی نوع ماقبل سرمایه داری آن، مخالف است. همانطور که دمکراسی بورژایی نه با خود سلطه طبقاتی، بلکه، در بهترین حالت، تنها با شکل زورگویانه و غیر دمکراتیک آن در تقابل است.

 

.  عریانی گلشیفته فراهانی، تنها جلوه ای از شورش تاریخی زن بر علیه قیود فئودالی و نه سرنوشت این شورش و انقلاب است.  بیان حق او در دست رد زدن به قیود مزبور و نه انتخاب جایگزین آنست. یک عریانگرائی شورش گر، کور و بدون هدف است. تاریخ بعدی آن نامعلوم است. نامعلوم در اینکه مقدمه ی رهسپار به کدام دیار است. به عریانگری و مدرنیته فاسد هالیوودی یا آزادی عریان و واقعی انسانی. از اینرو،  محکوم کردن آن، محکوم کردن حق زن در انتخاب پوشش، و از اینرو نادرست، و تایید بلاشرط آن نیز محدود ماندن در در دایره ی نقد بورژایی از اسارت زن و مسئله حجاب است.

www.siamacsotudeh.com

------------------------

آناباپتیست های افراطی یکی از سکت های آناباپتیست بودند که در مونستر آلمان در ادامه نهضت پروتستانیزم در قرن 16 تا اشتراکی کردن اموال و زنان پیش رفتند و با همدستی پروتستان ها و نیروهای مسلح پرنس های کاتولیک سرکوب و مضمحل شدند.


February 1st, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل هنری